السلام علیک یا اباعبد الله و علی الرواح التی حلت بفنائک...
در این روزگار پر هیاهو و در این هیاهوی روزگار محرم ماه اول خدا به من و تو میگه بیا... بیا که ادامه مسیر سفر دنیای تو باز از من میگذره مثل یک سال پیشت یادت میاد؟اومدی و از من گذشتی از محرم از صفر از ربیع الاول از ... گذشتی و گذشتی دوباره خودتو به من رسوندی. به محرم الحرام سال یک هزار و چهارصد و سی و دو هجرت پیامبر(ص).میگه شنیدی که تو محرم الحرام سال شصت و یک هجری چی شد و شنیدی چی شد که نشد. ثابت نشد که پسر پیامبر(ص) طرف حقّ-ه و ابن زیاد(لعنت الله) طرف مقابل. نه برای همه که برای بیشتر مردم. مردمی از جنس کوفه.کوفه سمبل است سمبل نامردمی ها. سمبل کوری و بی بصیرتی ها. سمبل پشیمانی های کاذب.میگه بعد این همه سال دوباره خودتو به من رسوندی که چی؟که ادامه مسیر بدی که ادامه مسیر داده باشی؟محرّم میدونم دل پری داری. دلی از جنس صفحات رنگی وسیاه و سفید تاریخ.
محرّم محرّم محرّم...
نمیدونم همه خودشونو به تو میرسونن یا تو خودتو به اونا. ولی من با همه فرق میکنم یعنی باید که فرق کنم. نه یعنی میخوام که فرق داشته باشم. میخوام امسالم رو با نگاه پرمهر عشق(علیه السلام) شروع کنم. میخوام من جبران همه ی تلخی های توی ذهنت را بکنم. از این به بعد میخوام نگاهم را بندازم به عبرت ها و تجربه هات. آخه پارسال رو یادم نرفته پارسال خیلی حوادثش شبیه بود به محرم سال شصت و یک هجری.
امسال به خود اومدم. میخوام روضه هام از روی درد باشه. نه برای دردام برم روضه. میخوام به خاطر بصیرتی که نداشتند مردم سال شصت و یک هجری من با بصیرت باشم تا مثله اونا گرفتار لعنت تو و عالمیان نباشم. میخوام با بصیرت زندگی کنم نه با کوری. میخوام بعد این همه سال کمک کنم به ظهور حضرت. میخوام به یاران حضرت نزدیک بشم. نزدیک نزدیک.میخوام یاری امام حاضر را تجربه کنم، نه پشیمانی از عدم حضور را.
کمکم کن محرم.کمکی از جنس کمک یاران حسین(ع).کمک می خواهم از تو مثل ندای هل من ناصر ینصرنی حسین(ع)
کمکم کن محرم...
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89/9/17 توسط آسمان سّوم